پر از حرف...............

حوصله زندگی و دیگه ندارم  اصلا چرا به دنیا اومدیم که زندگی کنیم و بعدش بمیریم اگه به دنیا نمیو مدیم مگه چی می شد؟؟؟چرا باید درس بخونیم که موفق بشیم یا دکتر و مهندس بشیم مگه این همه دکتر و مهندس چی شدن ؟؟؟؟؟؟؟؟؟  آخرش به کجا می رسیم می ریم تو قبر دیگه نهایتش همینه عزیز ترین کسی که داری واست یه هفته گریه می کنه بی خیال می شه(۵۰٪). ۱۲-۱۳ سال درس می خونی که بری دانشگاه .....می گن امسال... سال سرنوشت(پیش دانشگاهی) سازیه بشین درس بخون تا یه جایی قبول بشی مایه افتخار کوفت و زهرمار بشی ولمون کن بابا کدوم سرنوشت کدوم افتخار......... آخرش این افتخارییم که می گی چه بهش برسی چه بهش نرسی به گور می بری دیگه ......فرقه یه آدم مایه دار با یه آدم فقیر چیه آخر عاقبتشون مگه چیه ۲تایشون میمیرن دیگه.......... نمیدونم چرا زندم  به قول یکی از بچه ها زندگی حست نیست........ کاش حداقل یه آرزو پیش خدا طلب داشتیم که هر وقت نیاز داشتیم ازش استفاده کنیم اما حیف که نمیشه .................نمی دونم چرا و به چه اهدافی باید زندگی کنم واقعا چه ارزشی داره  این اهداف وقتی آخرش به مرگ منتهی می شه من که دیگه بریدم...................


این پست برای مدت کوتاهی برگردانده شد

M.J

نظرات 24 + ارسال نظر
سفید جمعه 12 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 01:44 ق.ظ http://underglass.blogfa.com

نه واقعا چرا ؟! سوالیه که با عقل نمیشه جوابش رو داد به خاطر همیه که مفاهیمی به نام دین و مکتب رشد کردند ! حالا هر مکتبی چیزی گفته ولی از اونجایی که تو دین داری و دینت مکتبته ( حالا هر دینی !) میتونی ببینی چی گفته و ازت چی خواسته همون کارو کنی اگه قبولش نداری یا اینکه کالیبرت چیزه ( مثل من ) که بحث جداست و گرنه کسایی سراغ دارم که میتونن از این روحیت استفاده کنند ، و تصویر اسلام که هیچی، خدا هم دیگه تو ذهنت نگنجه ! ( اگه به قول دانیال.پ بخوای بدون تعصب نگاه کنی ! )

رابین جمعه 12 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 01:23 ب.ظ http://rabinbarakat.blogfa.com

سلام مجی جون نمیدونم چی بگم من بدتر از شمام به خدا کلافه کلافه
نمیدونم باید چه کار کنم.

نی نی جمعه 12 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 04:00 ب.ظ

مجتبی جون سلام
واقعا پر از حرف بود این پستت
بابا بی خیال
اینا هم می گذره
همه جا همین جوریه
همه همین جورین
بشین درس بخون که یه سال عقب نیفتی
همین یه سال کلی تو سرنوشتت می تونه تاثیر داشته باشه
مخصوصا واسه شما پسرا که سربازیم دارین
خب مثلا ادم درس نخونه
نره دانشگاه
پس چی کار کنه ؟
( خودم از اینکه یکی بهم بگه بشین درستو بخون خیلی بدم میاد . ولی چاره ایی نیست . اونا که می گن در درجه اول به فکر خودمون هستن و دوم به فکر خودشون )
اگه خدا واسه هر نفر یه ارزو کنار گذاشته بود که الان هیچکس زنده نبود ... ( من هیچ کسو نمی بینم که بخواد به زندگیش ادامه بده .. حداقل هم سن و سالای خودم که همشون ارزوی مرگ دارن ... حتی اونایی که اصلا مشکل ندارن )
سال دیگه منم مثله تو می شممممممممممممم
ای خداااااااااااااااااا
بی خی
ولش کن
هم درستو بخون
هم به خوشیات برس
هم به تفریحت
ممنون
ببخش که اینقدر حرف زدم ( بعضیاشونو خودمم قبول ندارم :d (
بای

دانیال.پ جمعه 12 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 10:10 ب.ظ http://khordad4u.blogspot.com

به گیتی نماند جز نام نیک //هرآنکس که خواهد سرانجام نیک :درود مجتبی جان راستش اینکه برخی به پوچ گرایی میرسن همینه، بهتره نگر خود را بیان نکنم که بقول خودت باعث گردو خاک میشه ولی آره بازم میگم روی هیچ چیز تعصب نداشته باش مکتب و آیین و اینجور چیزام باعث رهایی تو نمیشه تنها راه رهایی یک چیزه:خرد راهنمای و خرد دلگشای//خرد دستگیرد به هردو سرای پاینده باشی همازوربیم اشو بیم

سفید شنبه 13 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 02:18 ق.ظ http://underglass.blogfa.com

دانیالم از روی خرد این حرفا رو زد !‌:))

فاطمه شنبه 13 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 01:37 ب.ظ http://famo0o.blogfa.com

راهش خودکشیه!D:

سفید شنبه 13 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 06:38 ب.ظ http://underglass.blogfa.com

خوب یگه چه خبر مجتنی جان :-"‌ خوب داری رشد میکنیا سیبیلتم در اومدا !‌

دانیال.پ شنبه 13 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 07:52 ب.ظ http://khordad4u.blogspot.com

بعضیا می خواهند جواب بشنوند ولی انگشت کوچیکه بنده هم تشریف ندارند .

قرتی شنبه 13 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 09:27 ب.ظ

واقعا این سئوالیه که خیلی سخت میشه به جوابش رسید ولی اگه همیه اینارو ندیده بگیری اون موقه زندگی واست قابله تحمل میشه ..... موفق باشی

سفید یکشنبه 14 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 01:34 ق.ظ http://underglass.blogfa.com

ولی شما دقیقا هم سایز انگشت بزرگه ی منی میدونی که کدومشو میگم ؟!

جن زده یکشنبه 14 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 11:01 ق.ظ http://jenzade.blogsky.com/

سلام مجتبی عزیز.
فکر کنم اگر متریالیست بودیم باز اوضاعمون بهتر بود. می گفتیم می میریم همه چه تموم میشه.
دینهای آسمانی که میگن نه که خیلی بهمون داره خوش می گذره، روحمونم ابدی ساختن.
بمیریم هم تموم نمیشه.
تازه باید عذاب بکشیم و تا ابد ادامه داره... اونجا دیگه آرزوی مرگم نمی تونیم بکنیم، چون مردیم دیگه
الان انگیزه ت بیشتر شد؟!؟
این دوره ی عاقل بودنت هم می گذره! بزودی جذب زیبایی ها و جنبه های مثبت (!) همین دنیا می شی و این حرفا یادت میره. یعنی مجبوری.

دانیال.پ یکشنبه 14 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 02:57 ب.ظ http://khordad4u.blogspot.com

درود...جناب حسن انگشتتان حواله خودتان ،تازی زاده تو در شان من نیستی
به پروپای من نپیچ من نژاد پرست نیستم
اما در مقابل تازیهای متجاوزی همچون شما (و نیاکانتان) هرگز جواب نمیخورم،از من به شما
نصیحت تازی زاده شما اگر زمانی که من در پرشین مینوشتم را میشناختی هرگز به خودت
جرات سخن گفتن با من نمیدادی(امثال شما را زیاد به در و دیوار کوبیده ام)
هرچی باشه ما مردمانی هستیم متمدن و شما مردمانی ملخخور..
من نگر خودم را در پیش بیان کردم و به شما ربطی نداشت.
-----شرمنده مجتبی جان

زهرا یکشنبه 14 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 07:32 ب.ظ http://zahra999.blogfa.com

آدمای ناامید آدمای ضعیفین..اینو می دونستی؟!

ببین من چند تا سوال کردم ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ اصلا ربطی به ضعیفی نداره من دارم می گم هدفتون چیه اصلا به چه امیدی زندگی می کنی ؟؟؟اتفاقا کسایی که منو می شناسن می دونن چه قدر قویم؟؟؟؟؟؟

گل همیشه بهار یکشنبه 14 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 10:57 ب.ظ http://marygold.persianblog.com

شاید حکمت هایی هست توی بدنیا اومدن و مردن ما ادم ها که فقط خدا میدونه و بس ... ما همه یه سری ماموریم شاید به دنیا اومدیم یه سری ماموریت هایی انجام بدیم ... یه نفرو نجات بدیم یه نفرو آزار بدیم یا باعث بشیم خدا کسی رو از طریق ما امتحان کنه یا هزار جور کار دیگه ... بعضی از ماها وقتی ماموریتمون تموم شد میریم و بعضی هامون میمونیم واسه ی کارای بعدی ... تو این حین خودمون هم امتحان میشیم ... اذیت میشیم و تحملمون محک زده میشه ... عزیزم ما آدما محکومیم به زندگی کردن !‌ واسه ی همینه هممون سعی میکنیم بهترین زندگی رو داشته باشیم !‌

دانیال.پ یکشنبه 14 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 11:41 ب.ظ http://khordad4u.blogspot.com

درود گل همیشه بهار گرامی،آیا بنا به نگر شما خدا بیکار نیست که ما را بیافریند تا ما کسی را بیازاریم و یا امتحان شویم و یا ماموریتی را انجام دهیم و در فرجام در آتش وی و یا خوشگذران کده وی جای گیریم؟ البته اگر فرض را بر این بنا کنیم که خدایی وجود داشته باشد،البته به نگر من این تنها دکانداری ملایان و شریعتمداران است که هرچه را که نمیدانند میگویند حکمت است و یا الله اعلم به گفته استاد گرانقدر سعیدی سیرجانی قضا ،سرنوشت و قدر واژه هایی است برای حکمرانان و تسلط بر مردمان. پاسخم را بدهید سپاسگذار میشوم.

حمیدرضا دوشنبه 15 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 12:40 ق.ظ

مشو نومید چون واقف نهی از سر غیب

باشد اندر پرده بازیهای پنهان غم مخور

زهرا سه‌شنبه 16 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 01:45 ب.ظ http://zahra999.blogfa.com

من نمی تونم برای تو هدف معین کنم.هیچ کس نمی تونه.تو خودت باید پیداش کنی.فقط سعی کن تو این جستجو مثل بعضی ها جوگیر نشی و فکر نکنی به محض اینکه دو تا کلمه خوندی کافکا شدی...خوب باشه؟!

دانیال.پ سه‌شنبه 16 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 08:17 ب.ظ http://khordad4u.blogspot.com

گاهی یک برگ و یا یک بیت شعر زندگی انسان دید و اندیشه او را متحول میکنه ولی گاهی پیدا میشن انسانهایی که تو 100ها کتاب دست و پا میزنند و همچنان چرخ ابلهیت اونارو میچرخونه

سفید سه‌شنبه 16 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 09:54 ب.ظ

مخلصم دامیال جان من اصولا خوشم میاد با تو بحث کنم در ضمن کا چک برگشتی رو به چشم نمی آوریم !‌:d !

کامیرا چهارشنبه 17 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 01:45 ق.ظ http://www.bandarabbascity.com

نا امید نشو که بدترین زهر همون نا امیدیه. به اون دوست عزیزت هم بگو اگه خودت حس زندگی کردن نداری بذار بقیه از زندگی لذت ببرند. پرسیده بودی هدف از زندگی چیه؟ جوابش اینه که هدف از زندگی همون زندگی هست. حالا اگه تو یا بعضی از اونایی که کامنت گذاشتند معنیش رو نمی فهمید باید بیشتر روش فکر کنید! همیشه جوری زندگی کن که انگار روز آخر زندگیته نه اینکه روز تا شب به این فکر کنی که چرا و چرا و ... شاد باش و بی خیال مشکلات.
شاد باش و بقیه رو هم به شادی وادار.
مشکل درس هم دیگه یه چیز حل شده است. از تو بعیده که بخوای از این حرفها بزنی آقا مجتبی! مطمئن باش به محض اینکه وارد دانشگاه بشی همه این شرایط عوش میشه و اونقدر از زندگی لذت ببری که از این حرفهای الانت پشیمون بشی! هم به زندگی علاقمند میشی و هم به درس. قبول دارم سیستم آموزشی ما طوریه که بچه ها در دوران دبیرستان کمی سرخورده می شند اما این چیزا توی دانشگاه دیگه وجود نداره.
حالا ببینم چکار می کنی.

دانیال.پ چهارشنبه 17 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 02:50 ب.ظ http://khordad4u.blogspot.com

نه حسن گرامی(تازی زاده) من دعوت شما به کل را نمی پذیرم چراکه:
من نیستم لایق این مهمانی..
گند و مردار تو را ارزانی

سفید چهارشنبه 17 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 04:23 ب.ظ http://underglass.blogfa.com

میخواستم جواب بدم پشیمون شدم ! اخه دندون شکن بود ! ر ضمن من شیرازیم و تا دلت بخواد شناسنامه ی جد و ابادمم شیرازیه ! هر چی باشه یک زمانی ارانی رو که شما به گذشتش میشناسید و افتخار میکنی با فارس و شیراز میشناختن ! پس نه دهاتیم نه عرب نه دورگه نه سیاه و خاکستری نه صورتی ! هرچند فرقی هم نمیکنه تازی باشم یا نه ! درضمن کسی هم دعوتنامه نفرستاده بود که پس بفرستید ! باشه پسر خوب ؟! آفرین ...

پسر ایران (M3hdiii) پنج‌شنبه 18 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 03:43 ق.ظ http://iranboyblog.myblog.ir

سلام
دقیقا منم همین سئوالا رو دارم
اگه جوابش رو پیدا کردی
به منم بگووو
موفق باشی

نادیا پنج‌شنبه 18 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 06:48 ب.ظ http://nadia1369.persianblog.com

افسردگیه قبل از کنکوره!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد